اشتباه شماره 1: حل کردن مشکلاتي که وجود ندارند
حل کردن مسائل غلط مي تواند هرکسب و کاري را از مسير اصلي اش منحرف کند، حال فرقي نمي کند که موسسانش چقدر باهوش باشند. عمده کارآفرينان کار خود را با يک ايده آغاز مي کنند، اما در واقع بايد کار خود را با يک مساله جدي شروع کنند. با حل کردن اين مساله مي توانند کسب و کار متعادل و پايداري را خلق کنند.
2. اشتباه شماره2: رشد سريع
اگر استارتاپ شما شاهد موفقيت اوليه اي باشد، وسوسه رشد و توسعه به سراغ تان مي آيد. شايد بخواهيد مکان بزرگ تري داشته باشيد. کارمندان بيشتري استخدام کنيد. در حوزه بازاريابيسرمايه گذاريبيشتري داشته باشيد، اما ميان راهبرد سريع تر و راهبرد هوشمندانه تفاوت هايي وجود دارد.
راهبرد زودتر از موعد موجب عدم توانايي در برطرف کردن نيازهاي مشتريان مي شود. با اين کار با هزينه هاي گزافي روبه رو مي شويد که توانايي پرداخت آنها را نخواهيد داشت. يک تحقيق گزارش داد که راهبرد و توسعه زودهنگام موجب 74درصد از شکست هاي استارتاپ هاي تکنولوژيک مي شود. عجله اي براي رشد نداشته باشيد. به جاي آن، بنيان هاي شرکت خود را تقويت کرده تا بعدا بتوانيد رشد هوشمندانه تري داشته باشيد.
اشتباه شماره 3: نقصان در بازاريابي
در حالي که برخي از شرکت ها به سرعت توسعه مي يابند، شرکت هاي ديگر فکر مي کنند که توسعه براي شان اتفاق خواهد افتاد. آنها فکر مي کنند که مشتريان از طريق تبليغات شفاهي کسب و کارشان را پيدا خواهند کرد، اما حقيقت امر اين است که همواره به بازاريابي نياز خواهيد داشت. حتي بهترين محصولات هم بدون بازاريابي صحيح شکست خواهند خورد.
بازاريابي نقطه تمايز شما با رقباي تان است. به اندازه ي کافي تحقيق کرده تا بدانيد چه چيزي براي رسيدن به مخاطب تان بهترين کارکرد را دارد. از روش هاي بازاريابي متعددي استفاده کنيد. علي رغم اينکه بايد توجه خود را به صرف نقدينه خود مبذول داشته باشيد، نبايد از سرمايه گذاري در اين حوزه ترسي به خود راه دهيد.
اشتباه شماره 4: با کارکنان خود به گونه اي رفتار کنيد، که شرکت هاي بزرگ با نيروهاي خود رفتار مي کند
شما نمي توانيد به راحتي افراد درستي را استخدام کنيد. بلکه بايد با آنها به خوبي رفتار کنيد. بايد محيط را به گونه اي سامان دهيد که ميل ماندن در آن را داشته باشند. تحقيقات نشان داده اند که خروج کارکنان هزينه اي بالغ بر دو تا سه برابر حقوق کارمندان دارد.
ميزان بالاي خروج کارمندان، موجب شکست يک شرکت مي شود. براي جلوگيري از اين مساله بايد براي کارمندان خود فرصت رشد فراهم کنيد، آن را رهبري نموده و بر آنان تاثيرگذار باشيد.
اشتباه شماره 5: داشتن ارائه به جاي داشتن نمونه اوليه
حرف به تنهايي ارزشي ندارد. بسياري از کارآفرينان برروي ساختن فايل هاي پاورپوينت و طرح هاي کسب و کاري که به ندرت قابليت اجرايي شدن دارند، تمرکز دارند. برعکس، داشتن يک نمونه اوليه تاثير دوچنداني خواهد داشت. نيازي نيست که اين نمونه اوليه تمام و کمال باشد. تنها بايد براي قانع کردن سرمايه گذاران کافي باشد و افق ديد شما را به مشتريان تان تفهيم کند.
جان رمپتون سرمايه گذار مي گويد: داشتن ايده خوب يک چيز است، تبديل آن به حقيقت يک مقوله ديگر است». من به شخصه بايد چند نمونه اوليه کارکردي ببينم». کارآفرينان بايد ثابت کنند که مردم حاضرند براي ايده آنان پول بپردازند و به هنگام شنيدن در مورد کارشان تنها سري تکان ندهند.
اشتباه شماره 6: سخت گيري بي دليل
بسياري از کارآفرينان دو سرِ شمع را همزمان مي سوزانند: به سختي کار مي کنند و به خودشان هم سخت مي گيرند. نيازي نيست که هميشه قِران به قِران پول تان را محاسبه کنيد. گاهي اوقات مزيت هاي ديده نشده اي واقع مي شوند که مي توان آن ها را صرف خريد ميز کار، صندلي کار مناسب تر و يا نرم افزاري جديد کرد.
اشتباه شماره 7: در نظر گرفتن نه» به عنوان جواب
کارآفرينان قوي مي دانند که در اکثر مواقع کلمه نه» به معناي نه هنوز» است. آنها زماني از ديوارها گذر مي کنند که ديگران به مانع برخورده اند. در حالي که ساير کارآفرينان نه» را به مثابه علامت تسليم مي دانند، کارآفرينان قدرتمند آن را به عنوان بازخوردي ارزشمند خواهند ديد.
شنيدن جواب رد از طرف سرمايه گذاران بدين معنا نيست که هرگز سرمايه لازم را کسب نخواهيد کرد. بلکه بدين معناست که بايد در مورد ارزشي که قصد ارائه کردن آن را داريد، تجديد نظر کنيد. از اين بازخورد استفاده کرده تا محصول و خدمات خود را تقويت نماييد و مسير موفقيت را براي خود هموار کنيد.
اشتباه شماره 8: مقدس انگاشتن طرح کسب وکار
اگر قرار بود طرح کسب و کارتان يک کتاب باشد، در گروه داستان هاي واقعي دسته بندي مي شد، اين طور نيست؟ البته که همين طور است، اما همه چيز همانطور که وصف کرده ايد اتفاق مي افتد؟ نه دقيقا. بدترين کارآفرينان طرح کسب و کار خود را به مثابه نقشه اي گام به گام براي موفقيت مي پندارند. اما کارآفرينان موفق مي دانند که اين طرح هاي کسب و کار تنها حکم گارد ريل را دارند. شايد بتوانند تصميم گيري هاي آينده را مشخص کنند اما نبايد اين تصميمات را ديکته کنند.
بايد سعي کنيد که طرح کسب و کار منعطفي داشته باشيد. هميشه همه چيز طبق نقشه پيش نخواهد رفت. ممکن است مشتري يا سرمايه گذار شما را رد کنند. فناوري هاي جديد مي توانند صنعت تان را مختل کنند.
شرکت هاي بلاک باستر و کوداک به خاطر عدم تطابق با تغييرات منسوخ شدند. شما اشتباه آنان را تکرار نکنيد. غرور را کنار گذاشته و هرجا که لازم بود آماده يادگيري باشيد.
خودداري از اين اشتباهات هميشه آسان نيست. شايد در مورد يک ايده بد هيجان زده شويد. شايد نياز به تغيير عادات خود داشته باشيد، اما نبايد اشتباهات معرف شما باشند. مي توانيد از آنها درس بگيريد. مهم تر از همه اينکه مي توانيد قدم هاي اشتباه خود را شناسايي کرده و از تکرار اين اشتباهات خودداري کنيد. هرچه کارکرد هوشمند را بهتر فرا بگيريد، نتايج بهتري خواهيد گرفت و مي توانيد به روياهاي کارآفريني تان دست پيدا کنيد.
سرتان را بالا بگيريد. روند را ادامه دهيد. موفق خواهيد شد!