ترس از شکست:
عامل اول، ترس از شکست» است. نبايد براي اجرايي کردن هر ايده نگران عدم موفقيت آن باشيد. شما ريسک هاي خود را بررسي مي کنيد و سعي مي کنيد براي نگراني احتمالي خود راه حل داشته باشيد. اما از يک نقطه کار را بايد شروع کنيد و تا حدي ريسک پذير بود. ريسک پذير بودن به شما کمک مي کند تا در بازاريابي بتوانيد پيشگام باشيد. اگر از شکست بترسيد، مجبور خواهيد شد تا پشت سر افراد خلاق حرکت کنيد و مقلّد باشيد.
ترس از نظرات و انتقادات منفي:
عامل دوم، ترس از نظرات و انتقادات منفي» است. هر طرح جديد و برنامه خلاقانه اي، ممکن است موافقين و مخالفيني داشته باشد. چه بسا برنامه هاي بازاريابي بزرگي که در روزهاي اول ارائه با مخالفت هاي جدي مواجه شدند. به عنوان مثال، اين موضوع را مي توان در برنامه بازاريابي واکمن» شرکت سوني» ديد. بنابراين، افراد خلاق از انتقادات و نظرات مخالف نمي ترسند. بلکه اتفاقاً از اين انتقادات و مخالفت ها براي بهتر کردن برنامه جديد خود استفاده مي کنند.
تمرکز بر روي مسائل حاشيه اي و بيهوده:
عامل سوم تمرکز بر روي مسائل حاشيه اي و بيهوده» است. اصل اوليه در علم اقتصاد اين است که منابع ما محدود است. شما زمان و منابع انساني و مالي مشخصي داريد. بنابراين، اگر مي خواهيد موفق باشيد بايد از اين منابع محدود، به بهترين شکل استفاده کنيد. اگر شما منابع خود را صرف امور حاشيه اي کنيد، از امور و مسائل اساسي عقب خواهيد ماند. پس، در سومين گام، هدفمند حرکت کنيد و از مسير اصلي خارج نشويد.
همرنگ جماعت شدن:
عامل چهارم همرنگ جماعت شدن» است. همرنگ جماعت شدن هيچ گاه از شما فرد خلاقي نخواهد ساخت. در دل خلاقيت، تفاوت و تمايز نهفته است. اگر مي خواهيد خلاق باشيد، تفاوت و تمايز را تمرين کنيد. البته بايد اين نکته را اضافه کرد که هر تفاوتي مثبت تلقي نمي شود. بلکه تفاوت بايد هوشمندانه و بر اساس تحقيقات و شناخت مشتريان باشد. اکنون، بعد از اينکه با چهار معيار فوق آشنا شديد، وقت آن است که دوباره از خود بپرسيد. آيا شما فرد خلاقي هستيد؟».
http://asnafplus.ir/index.aspx?siteid=5&fkeyid=&siteid=5&pageid=474&videoid=181