1. اهداف مشخصي براي خودتان تعريف کنيد
اهداف درهم و ناواضح انگيزه قوي ايجاد نمي کنند. تلاش زياد براي حل مسئله اي که به اندازه کافي در ما انگيزه ايجاد نکرده بسيار سخت است. در چنين شرايطي ترغيب مي شويد اين مسئله را دائماً به تعويق بيندازيد و از بهانه قديمي عدم زمان کافي» استفاده کنيد.
در هر حال اگر اهداف جزئي و واضحي مانند خريد يک خانه 300 هزار دلاري در طول 2 سال» داشته باشيد، تلاش آسان تر مي شود. هرچه هدف تان خواستني تر باشد، براي شما انگيزه بخش تر نيز خواهد بود. شما مي توانيد هدف تان را به اهداف کوچکتر و قابل دسترس تقسيم کنيد تا به شما در رسيدن به هدف اصلي کمک کنند.
وراي اين مفهوم، مبحثي علمي وجود دارد که به آن تئوري تنظيم اهداف گفته مي شود و براساس مطالعات انجام شده توسط دکتر ادوين لاک (Edwin Locke) و دکتر گري لاتام (Gary Latham) در سال 1960 به وجود آمده است.
در تحقيقاتي مبني بر يافتن رابطه ميان عملکرد و هدف، تخمين زده شده است که رابطه اي قوي بين مشخص بودن هدف و عملکرد کاري وجود دارد. اهداف مشخص به صورت کلي بهتر از اهداف نامشخص يا راحت الوصول ما را به سمت عملکرد صحيح هدايت مي کنند.
2. برنامه روزمره داشته باشيد و به آن پايبند بمانيد
موفقيت پاداش داشتن برنامه است. نداشتن برنامه اي موفق نتيجه مستقيم مديريت نادرست زمان است. برنامه صبح زود تيم کوک (Tim Cook)، مديرعامل شرکت اپل، نمونه واضحي از برنامه ريزي موفق است. او هر روز ساعت 3:45 صبح از خواب بيدار مي شود، به 700 ايميل يا بيشتر پاسخ مي دهد و پيش از رفتن به محل کار خود زمان کافي براي انجام بسياري کارها را دارد.
شايد مدل کوک براي شما مناسب نباشد، اما با افزودن برنامه هاي روزمره و مثبت ديگري به زندگي خود مي توانيد از آنها بهره ببريد. سحرخيزي زمان کافي ايجاد مي کند تا برخي کارها را از سر راه برداريد و سپس بر فعاليت اصلي خود تمرکز کنيد. حتي مي توانيد هر شب بعد از شام 20 دقيقه را به پيشرفت شغلي تان اختصاص دهيد. با داشتن برنامه و پايبندي به آن، پس از مدتي اختصاص زمان براي انجام کارها آسان مي شود.
3. مسئوليت پذير باشيد
عدم مسئوليت پذيري به تعويق انداختن کارها را آسان مي سازد و همين امر انگيزه لازم جهت برنامه ريزي را حتي براي پروژه هايي که عميقاً به آنها اهميت مي دهيد از بين مي برد. راه حل اين مشکل آسان است؛ شما به يک فرد يا انگيزه نياز داريد تا شما را مسئوليت پذير نگاه دارد.
در اين خصوص يک شريک مسئوليت پذير مي تواند بسيار کمک کننده باشد. او کسي است (يک مربي، دوست يا شريک) که شما را کنترل مي کند تا کارهاي تان را براي رسيدن به اهداف خود پيش ببريد. با اين کار علاقه بيشتري به اختصاص زمان براي انجام کارها و مسئوليت هاي تان پيدا مي کنيد. تنها همين حقيقت که يک نفر حواسش به فعاليت هاي شماست، مي تواند انگيزه اي قوي براي توقف در به تأخير انداختن امور و شروع به کار بر روي مسائل بااهميت باشد.
4. ترک عادات بد
حقيقت تلخ است، اما کمبود وقت از گرفتاري به برخي عادات بد نشأت مي گيرد. براي مثال آيا تمام اوقات خواب هستيد؟ يا شب ها برنامه هاي تلويزيوني تماشا مي کنيد؟ آيا همواره در شبکه هاي اجتماعي يا با دوستان تان بيرون هستيد؟
شما احتمالاً حداقل به يکي از سؤالات بالا جواب مثبت داده ايد. بالاخره شما انسان هستيد و نياز داريد نفسي تازه و گاه استراحت کنيد. همين استراحت مي تواند براي شغل شما بسيار مفيد باشد؛ اما اگر اين کارها را به صورت روزانه انجام مي دهيد، به راحتي مي توانيد زمان زيادي را در طول روز خالي کنيد.
تغيير را از مسائل کوچک آغاز کنيد. به عنوان مثال براي 30 دقيقه در روز به هيچ عنوان سراغ شبکه هاي اجتماعي نرويد. حال مي توانيد اين زمان را به پيشرفت شغلي تان از راه مطالعه، درس خواندن و يا آموختن مهارتي جديد اختصاص دهيد.