منطق و حس ششم تان به شما مي گويد که وقت آن رسيده تا يکي از کارکنان تان را که عملکرد ضعيفي دارد، اخراج کنيد، اما احساسات و کمبود وقت باعث مي شود که کاري نکنيد. فقط شما نيستيد، بسياري از کارآفرينان بر سر تصميم گيري درباره اخراج يا حفظ کارکنان ضعيف دچار مشکل مي شوند و اين کار اجتناب ناپذير را به تاخير مي اندازند؛ اين امروز و فردا کردن خسارت و تنشي غيرضروري را به خودشان، کارکنان و مشتريان وارد مي کند و بازدهي و درآمد شرکت را نيز تحت الشعاع قرار مي دهد.
اگر يکي از کارکنان تان هميشه دير سر کار حاضر مي شود، کارش را خوب انجام نمي دهد، نسبت به همه چيز بي تفاوت است يا جنجال به راه مي اندازد، مطمئن باشيد که نگه داشتن او به ضررتان تمام مي شود. پس از آن که هرچه در توان داشتيد، براي تربيت و آموزش او به کار گرفتيد، اما ميخ آهنين در سنگ فرو نرفت، بهتر است اين بار اضافي را از روي شانه هاي تان برداريد.
ضعيف بودن حتي يکي از کارکنان اثر مخربي بر روي عملکرد کل شرکت مي گذارد. بااين حال اکثر صاحبانکسب و کارهاي کوچک بر پايه عامل هاي احساسي ترجيح مي دهند تا اين تصميم گيري بديهي را به بعد موکول کنند.
5 دليل اشتباه براي نگه داشتن کارمندان با عملکرد نامناسب
1ـ وقت نداشتن براي يافتن و آموزش جايگزين
کارمندي که عملکرد ضعيفي دارد، باعث مي شود که انرژي و زمان شرکت به هدر برود. اگر معتقديد که زمان کافي را براي يافتن و آموزش يک کارمند جديد نداريد، مطمئن باشيد که داريد خودتان را گول مي زنيد تا از اين تصميم ناخوشايند فرار کنيد. شکي نيست که آموزش يک کارمند تازه وارد کاري وقت گير و مضطرب کننده است، اما پس از آن که تصميم تان را گرفتيد و بر روي بهبود وضعيت و کارکنان تان متمرکز شديد، دوباره سرحال و پرانرژي خواهيد شد. به علاوه بعد از آن که اين جايگزيني را با موفقيت به اتمام برسانيد، وقت بيشتري پيدا خواهيد کرد، چون مي توانيد انرژي تان را صرف کار ديگري بکنيد.
2ـ چون کارمند مورد نظر آدم خوبي است، اخراج کردن او سخت است
کارمندان ضعيف همواره اشخاصي تنبل، بي تفاوت يا با ويژگي ها و روحيات ناسالم نيستند، گاهي اوقات آنها افرادي دوست داشتني و باملاحظه هستند، اما مهارت يا استعداد کافي را براي انجام دادن اين شغل ندارند. فرقي نمي کند که اين کارمند ضعيف آدم خوبي است يا نه، در هر حال نمي تواند عملکرد بهينه را ارائه دهد و با نگه داشتن او در حقيقت داريد، در حق خودتان و گروه تان خيانت مي کنيد. مطمئن باشيد که کارمندتان نيز از ناکارآمدي و ضعيف بودن خود آگاهي دارد و اين ضعف باعث نگراني و ناراحتي او نيز شده است. اگر موقعيت ديگري متناسب با توانايي هاي اين آدم خوب، اما کارمند بد وجود ندارد، بهتر است هم خودتان و هم او را از اين نگراني و اضطراب نجات دهيد.
3ـ اجتناب از مشاجره
مديران غالباً مکالمات وحشتناکي را براي زمان اخراج تصور مي کنند و درباره آن نگران هستند، که به ندرت اتفاق ميفتد. کم پيش مي آيد که کارمندي هنگام اخراج با رئيسش مشاجره کند و او را تهديد کند، البته کارمندان گاهي اوقات تاحدي احساساتي مي شوند. اگر احساس کرديد که بحث ناخوشايندي قبل از اين گفت وگوي سخت، در طول آن و بعد از آن در پيش است، آسوده خاطر باشيد که اين مشاجره زودگذر خواهد بود.
4ـ اميد به بهبود عملکرد کارمند ضعيف
تعيين تکليف اين دليل آسان است. اگر به کارمند مزبور آموزش داده ايد، او را راهنمايي کرده ايد و به اندازه کافي براي بهبود عملکرد به او فرصت داده ايد، اما نتيجه نگرفته ايد، مطمئن باشيد که هزار سال ديگر هم اثري از بهبود در او نخواهيد ديد.
5ـ احساس گناه براي حمايت نکردن از کارمند ضعيف
متاسفانه بسياري از صاحبان کسب و کارهاي کوچک در زمينه آموزش کارکنان ضعيف عمل مي کنند. هرچه پول و وقت بيشتري براي ثبت فرآيندها و سيستم ها صرف کنيد، در انتها پول و وقت بيشتري به دست خواهيد آورد. اگر در آموزش مناسب کارکنان تان کوتاهي کرده ايد، هنوز فرصت براي جبران اين کار وجود دارد، اما مراقب باشيد که کمبود و ناکارآمدي آنها را به پاي کوتاهي خودتان نگذاريد.
5 دليل براي اخراج فوري کارمندان ضعيف
اگر هنوز قانع نشده ايد، که از به تاخير انداختن اين تصميم و بهانه آوردن براي حفظ اين کارمند بد دست برداريد، بهتر است با پيامدهاي منفي به تعويق انداختن اين تصميم مهم آشنا شويد.
1ـ ضرر مالي
بازدهي براي موفقيت حياتي است. يک کارمند ضعيف، در هر موقعيت و شغلي، همواره اثري منفي بر روي درآمد شرکت خواهد داشت. حتي اگر کار آنها به گونه اي نباشد که با مشتريان در تماس باشند، باز هم در نقطه اي باعث کند شدن فعاليت ها خواهند شد.
2ـ آسيب زدن به فرهنگ شرکت
اگر فردي از زير بار تعهدات و مسئوليت هاي خود شانه خالي کند، عوارض اين کوتاهي پيامي منفي را به کارکنان ديگر منتقل خواهد کرد. شايد تاثير اين پيام آني نباشد، اما مطمئن باشيد که دير يا زود متوجه تغيير در نگرش و حتي عملکرد ديگر کارکنان خواهيد شد.
3ـ شايد خودتان متوجه نباشيد، اما اين استرس عملکرد خوتان را نيز تحت الشعاع قرار داده است
کارآفرينان غالباً از کمبود وقت شکايت دارند، حال آن که مشکل اصلي بيشتر به ضعف در مديريت زمان و کمبود انرژي مربوط مي شود. اگرچه مغز توانايي تقسيم بندي را دارد، اما فشار و بار مربوط به تصميمي که مي دانيد، بايد آن را بگيريد اما دائم به تاخيرش مي اندازيد، بر ذهن تان سنگيني مي کند. در نتيجه انرژي جسمي و روحي تان تحليل مي رود و عملکردتان آهسته مي شود. بهتر است همين امروز اين بار را از شانه هاي تان برداريد تا استرس تان کمتر شود و عملکردتان بهبود يابد.
4ـ مشتريان متوجه ضعف در عملکرد شرکت مي شوند و از معامله با شما منصرف مي شوند
چه کارمندتان حسن نيت داشته باشد و نهايت تلاشش را براي خدمت به مشتريان بکند، چه نالايق باشد و اشتباهات فاحش انجام بدهد، وفاداري مشتريان حد و مرزي دارد. ضعف در خدمات مشتريان بر روي موقعيت شما، به عنوان رهبر آنان تاثير مي گذارد و احترام و منزلت تان را در نظر ديگران کاهش مي دهد. به علاوه هر اشتباهي هزينه هايي را به شما و مشتريان تحميل مي کند.
5ـ متوقف کردن ديگران، حتي کارمندي که اخراج شدني است، ناجوانمردانه است
چون کارمندتان آدم خوبي است يا به هزار و يک دليل ديگر، براي او احساس تاسف مي کنيد، اما واقعيتي که کارآفرينان غالباً آن را ناديده مي گيرند، اين است که ممکن است کارمندشان شادي و عزت نفس را در شغل ديگري پيدا کند که با توانايي هايش تناسب بيشتري دارد. چنانچه فردي با روحيات و ويژگي هاي متعادل ديگر مجبور نباشد که تمام روز سر کار با خودش کلنجار برود، سرانجام مي تواند روي پاي خودش بايستد. با به تاخير انداختن اين تصميم ناگزير هم در حق خودتان ظلم کرده ايد، هم در حق کارمندي که دير يا زود بايد شرکت را ترک کند.